اشاره: يكي از عوامل زمينه‌ساز بروز خشونت، اختلاف ديدگاه‌هاست. بر اساس منطق قرآني «گفت‌وگو» مناسب‌ترين راهكار براي ارتقاي سطح تفاهم متقابل صاحبان انديشه‌هاي متفاوت است. بديهي است گفت‌وگو زماني مثمر ثمر خواهد بود، كه در فضاي احترام متقابل، امكانات برابر و به دور از تعصّب، پيشداوري و هرگونه تهديد و اجبار صورت گيرد. جهت واکاوی این مفهوم و بررسی ادب اختلاف و اخلاق گفت‌وگو، پرسش‌هایی را با دکتر «جوانمیر محمّدی» (۱۳۵۲ کرمانشاه) دکتری فقه امام شافعی و صاحب دو کتاب «جنین‌شناسی از دیدگاه دین و علوم تجربی» و «مطالعه‌ی تطبیقی ارتداد (با بررسی ادلّه‌ی فقهی آن)» درمیان نهاده‌ایم؛ پاسخ‌های این دانش‌پژوه فقه را با هم می‌خوانیم:

 

- مفهوم گفت‌وگو از لحاظ لغوی و اصطلاح به چه معناست؟

گفت‌وگو از لحاظ لغوی در زبان فارسی به معنای «مباحثه، مجادله، مکالمه، گفتار و گفت و شنود» آمده است. این کلمه از دو واژه‌ی «گفت» و «گو» تشکیل شده است در این واژه ابتدا طرف مقابل به گفتن و شخص اول به شنیدن دعوت می‌شود، پس گفت‌وگو تعاملی دو طرفه، هدفمند و دارای نتیجه است که هم باید شنونده و هم گوینده بود. 

 

- گفت‌وگو چه تفاوتی با جدل، گفت‌وشنود، گپ و مشاجره و... دارد؟

گفت‌وگو با مفاهیم مشابه نظیر صحبت، مذاکره، مکالمه، گپ زدن و مجادله تفاوت دارد. 

«صحبت»: صحبت نشانه‌ای تشکیل نوعی تجمع دوستانه و سخن مألوف گفتن است، به این سبب آشنایی سخن و دوستانه بودن جمع مشخصه‌‌‌های بارز آن است. 

«مذاکره»: مذاکره به انجام رساندن نوعی داد و ستد است، از این رو هدفی عملگرایانه برای یافتن راه برون رفت از میان موانع خاص به حساب می‌آید. 

«بحث»: بحث تجزیه‌ی امور و تأکید بر تفکیک و تحلیل پدیده‌‌‌ها، دفاع از مفروضات، مُجاب کردن و نهایتاً دستیابی به توافق بر سر معنای واحد است. 

«گپ زدن»: گپ زدن مکالمه‌ای بی هدف است. 

«مجادله»: اثبات خود در برابر دیگری از راه حمله به او و دفاع از خود در برابر حملات اوست. 

امّا در «گفت‌وگو» هدف حلّ یک مسأله‌ی نظری یا رفع یک مشکل عملی است، سازوکار انجام گفت‌وگو فهم سخن دیگری و نقد آن است و نه حمله به دیگری و دفاع از خود. پس می‌توان گفت: گفت‌وگو مکالمه‌ای است که در آن شرکت‌کنندگان برای نیل به هدفی واحد و مشترک که حلّ یا رفع مسأله‌ یا مشکل مبتلابه همه‌شان است، به فهم و نقد سخن یکدیگر می‌پردازند. 

 

- قرآن و سنّت در باب گفت‌وگو چه راهکارهایی پیشنهاد کرده‌اند؟

در تصوّر بیشتر انسان‌‌‌ها، گفت‌وگو مسأله‌ای ساده به نظر می‌رسد در حالی که با کمی تأمّل به خوبی روشن می‌شود که این امر از ظریف‌ترین و پیچیده‌ترین اعمال انسان است. سخن و حفظ آداب گفت‌وگو و زیبایی کلام ویژگی پاکدلان بی‌کینه و خلق و خوی اولیای دین است. برقراری ارتباط مؤثّر با دیگران به‌ویژه از راه گفت‌وگو نیازمند آموزش و به کار بستن مهارت‌‌‌ها خلاقیت و آدابی است که گروه‌‌‌های مختلف از خانواده تا جامعه را در بر می‌گیرد. فقدان این مهم در روابط افراد خواه بر اثر نادانی یا ناتوانی موجب سردی و بی‌اثر بودن یا قطع روابط و گاه بروز تنش‌ها و درگیری‌ها می‌شود. حجم روایتگری گفت‌وگو در قرآن کریم با کلمات «قال» ۵۲۷ بار، «جدال» ۲۹ مورد و «حوار» به معنای گفت‌وگو در ٣ مورد اشاره شده است. از نظر قرآن و پیامبر اکرم گفت‌وگو باید ویژگی‌‌‌هایی داشته باشد.

الف) گفت‌وگو و مناظره باید «بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» باشد. نتیجه‌ای که از این آیه گرفته می‌شود این است که باید حق و عدالت و درستی امانت راستی و صدق بر گفت‌وگو حکومت کند و از هرگونه توهین، تحقیر، خلاف‌گویی و استکبار خالی باشد.

ب) گوش دادن به مدّعای مخاطب و دقّت در آن این اصل در این آیه قابل درک است: «فَبَشِّرْ عِبَادِ ‎﴿١٧﴾‏ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ»(سورة الزمر: ١٧-١٨)

ج) با نرمی سخن گفتن در گفت‌وگو: 

در گفت‌وگو باید با نرمی سخن گفت تا این‌که مردم و طرف مقابل جذب شوند، متذکر گردند و راه را پیدا کنند. 

اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ‎﴿٤٣﴾‏ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ‎﴿٤٤﴾‏ (سورة طه)

ج) ضرورت شناسایی نقاط مشترک

 از آیه‌ی «تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ»(آل‌عمران: ٦٤) استفاده می‌شود که گفت‌وگوکنندگان ابتدا باید نقطه مشترک و کلمه‌ی «سَوَاءٍ» را بیابند و گفت‌وگو را برپایه‌ی آن مبنای مشترک مورد قبول به انجام رسانند. همچنین این آیه نشان می‌دهد «کلمه» دست‌مایه‌ی گفت‌وگوست؛ گفت‌وگوها بر اساس تبادل کلمات شکل می‌گیرند و «کلمه» جایگاه آن گفت‌وگوست. 

هـ) دوری از نزاع و کشمکش: گفت‌وگو نباید به نزاع و کشمکش تبدیل شود؛ چراکه سبب از میان رفتن قدرت و هیبت انسان می‌شود: «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (انفال:٤٦) و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید و در میان خود اختلاف و کشمکش مکنید، که اگر کشمکش کنید درمانده و ناتوان می‌شوید و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود و ترس و هراسی از شما نمی‌شود. شکیبائی کنید که خدا با شکیبایان است.

 

- پیش‌شرط‌‌‌های یک گفت‌وگوی موفّق را بیان کنید. 

١) یکی از پیش‌شرط‌‌‌های گفت‌وگوی موفق پیروی از علم و دانش در سخن گفتن است زیرا در آیات قرآن و احادیث صحیح پیامبر به شدت از گفت‌وگو و سخن گفتن بدون علم نهی شده است به این خاطر داشتن علم و دانش کافی درباره موضوع مورد بحث الزامی می‌باشد.

«وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ» ‎﴿الحج: ٣﴾‏ و برخى از مردم در باره خدا بدون هيچ علمى مجادله مى‌كنند و از هر شيطان سركشى پيروى مى‌نمايند.

۲) استمداد و یاری جستن از خداوند 

خداوند متعال هنگامی که حضرت موسی را مامور نمود که به نزد فرعون برود و او را انذار دهند حضرت موسی علیه السلام از خداوند متعال برای انجام این ماموریت استمداد جست و فرمود: قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ‎﴿٢٥﴾‏ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ‎﴿٢٦﴾‏ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي ‎﴿٢٧﴾‏ يَفْقَهُوا قَوْلِي ‎﴿٢٨﴾( سورة طه) موسی خاشعانه به دعا پرداخت و گفت: پروردگارا! سینه‌ام را فراخ و گشاده دار (تا در پرتو شرح صدر، خشم و کین از دل برخیزد، و با آرامش تمام رسالت آسمانی را به جای آورم. (۲۵) و کار رسالت مرا بر من آسان گردان تا آن را به گونه‌ی آراسته و پیراسته، به گوش فرعون و فرعونیان برسانم. (۲۶) و گره از زبانم بگشای تا روشن و گویا آن را بیان دارم. (۲۷) تا این‌که سخنان مرا بفهمند و دقیقاً متوجّه مقصود من شوند.

۳) هدف‌محوری: 

 گفت‌وگو باید برای هدفی خاص باشد زیرا انسان مومن از هر نوع گفتار و یا رفتار لغو و بیهوده رویگردان است

«وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» ‎﴿المؤمنون: ٣﴾‏ و کسانی‌اند که از کردار بیهوده و گفتار یاوه رویگردانند و زندگی را جدّی می‌گیرند؛ نه شوخی.

 

- موانع پیش روی گفت‌وگو کدامند؟

ارتباط گفتاری مؤثّر نیازمند آراستن سخن به عناصر پیش گفته و پیراستن آن از موانعی چند است که به آنها اشاره می‌کنم: 

 الف) ارتباط یکسویه در فضای گفت‌وگو: 

 از آداب گفت‌وگو آن است که هریک از طرفین به دیگری اجازه سخن گفتن و اظهار نظر بدهد و با پرگویی وی را وادار به سکوت نکنند زیرا این کار ارتباط سازنده و مؤثّر را دچار مشکل و حتی ناممکن می‌سازد. 

ب) شروع از نقاط منفی یا انتقاد گزنده: گفت‌وگو را نباید با سرزنش و انتقاد آغاز کرد چراکه این کار می‌تواند شخصیت مخاطب را جریحه‌دار سازد و پذیرش انتقاد و ادامه ارتباط را نیز با مشکل مواجه کند. 

ج) ستایش افراطی مخاطب: 

 همانگونه که انتقاد گزنده مانع برقراری ارتباط مؤثّر است ستایش افراطی مخاطب نیز گاهی مشکل‌ساز است؛ زیرا مخاطب احساس می‌کند ستایش فراتر از حدّ از او نوعی مجامله و چاپلوسی یا ابزاری برای فریب و اغفال و در نتیجه وادار کردن وی به پذیرش یک کار یا مطلب است. 

د) گفت‌وگوی آمرانه و منفعلانه: 

ارتباط مؤثّر نیازمند آن است که گفت‌وگوها نه آمرانه و نه منفعلانه بلکه با قاطعیت و ابراز وجود توأم با احترام انجام بگیرد. 

هـ) خودنمایی در بیان: 

 خودنمایی و فضل فروشی در سخن ارتباط مؤثّر را غیر ممکن می‌سازد زیرا در مخاطب این احساس را پدید می‌آورد که گوینده خود را از نظر سطح دانش و خرد یا پایگاه اجتماعی در مقامی برتر و مخاطب را فردی کم خرد و فرودست می‌داند قرآن کریم می‌فرماید: «فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى» ‎﴿النجم: ٣٢﴾‏ پس از پاک بودن خود سخن مگوئید، زیرا که او پرهیزگاران را از همه بهتر می‌شناسد.

و) مجادله: بگومگو و جر و بحث‌‌‌های حاصل، از مهم‌ترین موانع ارتباط گفتاری مؤثّر است، این کار که غالباً ناشی از خود بزرگ‌بینی و برتری‌جویی به هدف محکوم کردن و شرمنده ساختن مخاطب است وی را به جدال و لجبازی می‌کشاند. 

 

- به نظر شما آیا گفت‌وگو سبب وصول یا تقرب به حقیقت می‌شود؟

یکی از اهداف گفت‌وگو رسیدن به حقیقت و یا نزدیک شدن به دیدگاه‌های یکدیگر به دور از خصومت و تعصب است بدون شک گفت‌وگو مهمترین چیزی است که بشریت را از بقیه موجودات متمایز می‌سازد بدون شک زمانی عدالت میان دو فرد تحقق پیدا می‌کند آنها برای قضایا و مشاکل مشترک خود گفت‌وگوی فعال داشته باشند به‌گونه‌ای که هرکدام قضایای خود را مطرح نموده و طرف مقابل به استدلال او گوش داده و اگر آنها خود به توافق نرسیدند در غیر اینصورت حاکم و یا قاضی می‌تواند با عدالت میان آنها حکم نماید. برای پیشرفت و آبادانی اجتماع راهی جز تبادل معلومات میان انسان‌‌‌ها وجود ندارد. برای ساختن خانواده‌ای نمونه، گفت‌وگو‌‌‌های خانوادگی یکی از روش‌‌‌های بسیار مهم برای نزدیک شدن به تفاهم و همکاری‌‌‌های مشترک خانوادگی است. با گفت‌وگو می‌توان نقاط مثبت و منفی را شناسایی نموده و برای تقویت نمودن نکات مثبت و از بین بردن نکات منفی اقدام عملی کرد. فایده گفت‌وگوی خانواده این است که واقعیت‌‌‌های مورد اختلاف شناسایی شده و سپس با فهم درست می‌توان به راه حلّی مشترک رسید. 

گفت‌وگو فهم و درک انسان را در راه‌‌‌های مختلفی که به حقیقت منتهی می‌شوند باز می‌کند راه رسیدن به‌یک حقیقت ممکن است فقط یک راه و روش نداشته باشند بلکه راه‌‌‌ها و روش‌‌‌ها و اسلوب‌‌‌های مختلف برای رسیدن به آن وجود داشته باشد پس اگر انسان خود را در افکارش محصور و محدود نماید قطعاً خودش را از راه‌های دیگر که به حقیقت منتهی می‌شود محروم می‌نماید. 

 

- گفت‌وگو چه نقشی در ایجاد گفتمان اخلاقی و هم‌گرایی و هم‌افزایی اجتماعی می‌تواند داشته باشد؟ به عبارت دیگر گفت‌وگو با خردجمعی و شورا چه ارتباطی می‌تواند داشته باشد؟

شورا به معنای مشورت و هم‌اندیشی است که در قرآن کریم و احادیث به آن تأکید و اشاره شده است اهمیت این امر در قرآن کریم به گونه‌ای است که دو مرتبه از آن به عنوان امری قابل تحسین جمعی ذکر شده است مشورت یکی از پایه‌‌‌ها و شاخص‌های اساسی سبک زندگی اسلامی است اداره امور اجتماعی بدون مشورت و نظرخواهی از دیگران نه تنها روشی جاهلی و بلکه تخلّفی آشکار از ضابطه‌ای است که خداوند متعال وضع کرده است بنابراین اموری که به بیش از یک نفر مربوط می‌شوند و در آنها غیر از خود شخص کسانی دیگر هم ذی‌نفع هستند در چنین اموری تصمیم گیری یک فرد بر اساس نظر و رأی شخصی خود و نادیده گرفتن کسان مربوطه و ذی‌نفع دیگر ضایع کردن حق آنان است عدالت حکم می‌کند در هر مسئله‌ای نظر و رأی تمام کسانی که آن مسئله به آنان مربوط می‌شود گرفته بشود و اگر تعدادشان زیاد بود از نمایندگان مورد اعتماد آنان نظرخواهی شود که قطعاً در این موارد گفت‌وگو و تحمل نظر مخالف و رعایت نمودن آداب آن بسیار لازم و ضروری است زیرا اگر آداب گفت‌وگو و نظر مخالف رعایت نشود آدمی در امور مشترک تلاش می‌کند که‌ یا نظر مستبدانه خود را عملی نماید و یا با خودبزرگ بینی طرف مقابل را تحقیر کند سبک زندگی اسلامی خواهان آن است که در هر امر اجتماعی کوچک و بزرگی اصل مشورت رعایت شود اگر اموری به خانه و خانواده مربوط می‌شدند درباره آنها زن و شوهر با هم مشورت کنند و اگر بچه‌ها به سن رشد رسیدند آنان نیز در مشورت و تصمیم‌گیری مشارکت داده شوند اگر امور به خاندان و عشیره مربوط می‌شدند درباره آن از تمام افراد عاقل و بالغ خاندان نظرخواهی شود اگر امور به ‌یک قبیله ‌یک جامعه‌ی یک روستا یا شهر مربوط می‌شدند و مشارکت تک تک افراد در تصمیم‌گیری ممکن نبود درباره آنها شورایی تصمیم‌گیری کند که در آن نمایندگان مورد اعتماد تمام کسان ذی‌نفع به شیوه‌ای که همه بر آن اتفاق کرده‌اند شرکت داشته باشند. 

 

- در باب اخلاق گفت‌وگو، طرفین گفت‌وگو چه ویژگی‌‌‌های اخلاقی باید داشته باشند؟

۱) پرهیز از دروغ‌گویی: اگر انسان می‌خواهد گفتارش مطلوب و اثرگذار باشد باید از کذب و دروغگویی در کلام خویش خودداری کند و گرنه این آفت بزرگ مانع از نتیجه بخش بودن آن سخن می‌گردد. 

۲) پرهیز از غیبت کردن: قرآن کریم شدیداً غیبت کردن را نکوهش نموده است و می‌فرماید: «يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ» ‎﴿الحجرات: ١٢﴾‏ و یکی از دیگری غیبت ننماید؛ آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ی خود را بخورد؟ به یقین همه‌ی شما از مرده‌خواری بدتان می‌آید و از آن بیزارید، غیبت نیز چنین است و از آن بپرهیزید و از خدا پروا کنید، بی‌گمان خداوند بس توبه‌پذیر و مهربان است. غیبت در حقیقت ابطال هویت و شخصیت اجتماعی افرادی است که از جریانی بی‌اطلاع هستند. 

۳) تكريم عمومی دیگران: یکی از شاخص‌های سخن گفتن، کریمانه سخن گفتن است. کرامت در سخن گفتن این است که مخاطب را بزرگ بشماری و با احترام با او سخن بگویی: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ‎﴿الإسراء: ٧٠﴾‏؛ ما آدمیزادگان را با اعطاء عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست، و غیره) گرامی‌داشته‌ایم، و آنان را در خشکی و دریا بر مرکبهای گوناگون حمل کرده‌ایم، و از چیزهای پاکیزه و خوشمزه روزیشان نموده‌ایم، و بر بسیاری از آفریدگان خود کاملاً برتریشان داده‌ایم.» تکریم شخصیت انسان به خاطر ویژگی‌‌‌های خاص اوست که خداوند در وجود وي به ودیعت نهاده است که موجب شرافت، ارزش و کرامت می‌شود. خداوند متعال در این باره می‌فرماید: «وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا ‎﴿الإسراء: ٥٣﴾‏ (ای پیغمبر!) به بندگانم بگو: سخنی در گفتار و نوشتار خود بگویند که زیباترین و نیکوترین سخنها باشد. چرا که اهریمن به وسیله‌ی سخنهای زشت و ناشیرین در میان ایشان فساد و تباهی به راه می‌اندازد، و بی‌گمان اهریمن از دیر باز دشمن آشکار انسان بوده است و پیوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزینه‌ی وسوسه شعله‌ور سازد. »

۴) نرم و آرام‌گویی: نرمی و ملایمت در گفتار و پرهیز از خشونت و تندی در گلام، گاهی مهمتر از محتوای سخن است، با گفتار نرم و دلنشین بهتر می‌توان عقاید و دیدگاه‌‌‌ها را مطرح ساخت و بر تاثیر و گیرایی کلام افزود خداوند متعال هنگامی که موسی و‌‌‌هارون را برای دعوت فرعون خودخواه و ستمگر مامور نمود به آنها فرمود: « با او به نرمی سخن بگویید شاید پند بگیرد و بترسد» وقتی سخن گفتن با فرعون طغیانگر باید به نرمی باشند پیداست که با دیگر مردم به نحو اولی باید این‌گونه سخن گفت. ویا خطاب به پیامبر اکرم می‌فرماید: « به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخویی و مهربان هستی اگر تندخو و سخت دل می‌بودی از گرد تو پراکنده می‌شدند. » این آیه نرمش و محبت بی نظیر رسول خدا صلّی الله علیه وسلّم را عامل جذب مردم معرّفی می‌کند. 

۵) شیوایی و رسایی: سخن باید بلیغ، رسا و شفاف باشد. بلاغت دارای سه اصل است: به‌کارگیری لفظ نزدیک برای معانی مورد نظر، دوری جستن از حاشیه‌روی و سخن زائد و رساندن مقصود مورد نظر با کمترین کلمات است. خداوند متعال درباره منافقان به پیامبر دستور می‌دهد که آنان را موعظه کن و اندرز تا بیان رسا در دل و جان آنها نفوذ کند: «أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا ‎﴿النساء: ٦٣﴾؛ آنان کسانی‌اند که خداوند می‌داند در دلهایشان چیست و پندارشان بر چه روال و گفتارشان در چه مسیری است. پس از ایشان کناره‌گیری کن (و به سخنانشان توجّه مکن و به سوی حق دعوتشان نما و اندرزشان بده و با گفتار رسائی که به اعماق درونشان رسوخ کند با آنان سخن بگوی و نتائج اعمالشان را بدیشان گوشزد نما.‏ »

قرآن از این هنر به نیکی بهره برده و با قرار گرفتن در اوج قله فصاحت و بلاغت آن چنان در دلها نفوذ کرده که حتی دشمنان سرسخت خود را وادار به اعتراف نموده است آن سان که تاثیر فوق العاده اش را «سحر »می نامیدند. برخی از عوامل شیوایی و رسایی گفتار عبارت است از: رعایت ایجاز، بهره‌گیری مناسب از آرایه‌‌‌های ادبی، تشبیه، کنایه، روانی و همواری برونی و درونی الفاظ، برخورداری از ساختار منسجم و نیکو و توجه به جنبه‌های عاطفی. 

۶) پرهیز از دشنام‌گویی حتی به دشمنان: از دیگر شاخصه‌های گفت‌وگو از نگاه درون دینی خودداری از سخنان زشت و الفاظ رکیک می‌باشد. خداوند متعال در این باره می‌فرماید: «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا؛ و به مردم نیک بگوئید» سخنان زشت از شان و منزلت انسان به دور است. «وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ؛ و یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند مخوانید و منامید. برای مسلمان چه بد است، بعد از ایمان آوردن، سخنان ناگوار و گناه‌آلود دالّ بر تمسخر، و طعنه زدن و عیبجوئی کردن، و به القاب بد خواندن گفتن و بر زبان راندن! »

 

- چنانکه می‌دانیم، پس از خلافت راشده و شورا، اختلاف‌‌‌های فراوان سیاسی فقهی و کلامی و... در میان مسلمانان به وجود آمد که سبب ایجاد مذاهب مختلف فقهی، سیاسی و کلامی و...شد، گفت‌وگو در ایجاد فرهنگ اختلاف و زوال تفرق چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

در زمان رسول خدا به خاطر وجود شخص پیامبر اکرم و التزام و پایبندی آنها به شخص رهبری و وجود تقوا و دوری از هوای نفسانی در وجود آنها اختلافی میان مسلمانان به وجود نیامد زیرا پیامبر خود مرجع بود و اگر در مسئله‌ای دچار اختلاف می‌شدند آن را به پیامبر ارجاع می‌دادند امّا بعد از حیات پیامبر در اموراتی با هم اختلاف نمودند ولی با توجه به تربیت آنها توسط شخص پیامبر و پایبندی آنها به آیات قرآنی و از همه مهم‌تر توجه به اصل گفت‌وگو و قانع نمودن یکدیگر این اختلاف‌‌‌ها یکی پس از دیگری به فرصت تبدیل شد مانند اختلاف آنها درباره وفات پیامبر، اختلاف آنها درباره محلّ دفن پیامبر، اختلاف آنها درباره جانشینی پیامبر توسط مهاجر و انصار، اختلاف آنها در باره جنگ با مانعین زکات و در نهایت اختلاف آنها در برخی از مسائل فقهی که هیچ‌گاه منجر به شقاق و جدایی نگشت؛ زیرا آنان به ادبیات اختلاف پایبند بودند. بعدها در جریان مناظره و گفت‌وگوی ابن عباس با خوارج با اینکه خوارج شمشیر‌‌‌های خود را برای جنگ آماده کرده و خون مخالفان خود را مباح دانستند؛ امّا هنگامیکه با «جدال أحسن» با آن‌ها برخورد شد، بسیاری از آن‌‌‌ها نظر مخالف خود را پذیرفتند. بعدها هنگامی که دو مدرسه‌ی اهل رأی در عراق و مدرسه‌ی اهل حدیث در مدینه به وجود آمد. با وجود اختلاف میان این دو مدرسه و تبادل نقد میان این دو گروه هیچ‌گاه هیچکدام از آن‌‌‌ها از ادب اختلاف در مناظره خارج نشده و یکدیگر را به کفر، فسق، و مبتدع متهم ننموده‌اند. 

 

- در زمان پیدایش مذاهب، مجتهدان و سر مذهبان چه تعاملی با مخالفان نظریه خود داشتند؟ آیا می‌توان از تعامل آنها الگویی جهت گفت‌وگو با مخالفان به عنوان« فقه گفت‌وگو» ارائه كرد. 

مذاهب فقهی که بعد از عصر صحابه و بزرگان تابعین بوجود آمدند برخی آنها را تا ۱۳ مذهب برشمرده اند و همگی آنها به مذهب اهل سنّت نسبت داده شده اند از میان این مذاهب فقط هشت یا نه مذهب تدوین و نگارش شدند و اکنون در دنیای اسلام فقط چهار مذهب از این مذاهب بیشترین مقلد را دارا هستند. 

 اختلافی که میان مدرسه «سعید بن مسیب» که بر اساس فقه صحابه و آثار آنها بنا شده بود و مالکیه و شافعیه و حنابله هم همان روش را در پیش گرفتند با اختلاف مدرسه «ابراهیم نخعی» که بر پایهی رأی و اجتهاد بود و مذهب حنفیه آن را دنبال نمودند بعدها این اختلافات بعد از انتقال خلافت به بنی‌عباس به دلیل این‌که برخی از علمای حجاز برای انتشار سنّت به عراق نقل مکان کردند و برخی از عراقی‌ها به مدینه مسافرت نمودند و با علمای آن دیار دیدار کردند به علت گفت‌وگو و طرح مباحث رو در رو از همه آن اختلاف‌ها کاسته شد و مذاهب ائمه‌ی سه‌گانه تقریباً منهجی نزدیک به هم را در پیش گرفتند. 

 در دنیای امروز با توجه به اینکه مباحث و موضوعات فقهی با دلایل، نگارش و تدوین شده و امروزه در اختیار همه‌ی افراد قرار گرفته است، می‌تواند به عنوان امری مهم، جهت گفت‌وگو و تبادل نظر میان مذاهب مختلف قرار گیرد.